Quantcast
Channel: و زمین می گردید ...
Viewing all articles
Browse latest Browse all 10

بسه دیگه ...

$
0
0
هوالاول

 

اشتباه می کنم پس هستم

این را آگوستین سالها قبل زر زده آگوستیونوس حرومی عشق و حالت و کردی بعد رفتی واسه ما تارک دنیا شدی بی پدر و مادر اون مادر حرومیتم که کلیسا کرد قدیسه بابات مشرک بود هیچی نشد اما تو اول از اون قسمت پدرت در اومدی و بعد در مرحله بعدی از اون قسمت دیگر مادرت که به خاطر محذورات آداب و رسومی و عرفی نمیتونم دقیق شفاف سازی کنم کدوم قسمت آگوستیونس تو شکاک بودی واقعا ؟ حیف با اعترافاتت خیلی حال کردم مخصوصا اون عبارت که .. دیر دوستت داشته ام ... زیبایی ای چنین کهن

آگوستیونس اسقف شد آخر عمری کتاب در باب شهر خدارا ۱۵ ساله نوشت البته صبر نمیکرد تموم شه بعد بده ناشر هر فصلش تموم میشد می داد زیر چاپ تا برسه به دست مشتاقان فکر کن جلوی کلیساها مثل وقتی که رونینگ ورژن جدید هری پاتر و می داد بیرون صف میشد ملت می پرسیدن پدران یا خواهران روحانی شما بی پدر و مادر های حروم لقمه چرا اینجا ایستادین و اونها هم در حالی که نگاه عاقل اندر سفیهی به اون حرومی بی پدر و مادر مینداختن جواب می دادن ما منتظر فصل جدید کتاب قدیس آگوستینوس هستیم ای مرد عامی و رویشان را بر می گرداندند تا وجود آن مرد یا زن عامی را نادیده بگیردن مردی که کار می کرد و شبها با زن و فرزندانش غذا می خورد و فردا صبح زود بیدار می شد و بعد از چند سال جسم خسته اش زیر خاک ارام می گرفت و این زنجیره رنج را فرزندش ادامه می داد 

اما بعد

نهج البلاغه و به خاطر این تیکه ش خیلی دوست می داشتم اول هر نامه علی.ع. میگه یه دقه وایسا این .ع. چی بود بعد نام علی ؟ خب این مخفف یه چیزیه که بهش میگن احترام فائقه بر آن قدیس بگذریم آره اول هر نامه ش می نوشت ... اما بعد یعنی من عاشق این اما بعد بودم دوران سربازی تو دبیرخونه لجستیک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وقتی نامه های سرداران بزرگ اسلام می اومد زیر دستم ... دوست داشتم اول همشون این عبارت می اومد مثلا اما بعد پیرو نامه فلان و بخشنامه فلان چوب در آستین هر رسمی فرو خواهد شد اگر صبحها دیر بیاید سر کار یا ... اما بعد فردا جمعه است ! اما بعد امروز خیلی حال کردیم گفتیم شما هم در جریان باشید اما بعد همه مرخصی ها معلق است اما بعد یک خبر خوب و یک خبر بد برایتان دارم اول بد را می گویم صورت همه ما تغیر خواهد کرد خوب این که  ماده ما همیشه جاودان خواهد ماند ...  هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

هی هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

هی ژنرال

کیس مای اس

هی مستر

کیس مای اس

هی فرند

هی باس

هی گاد

کیس مای ...

 

ـــــــــــــــ

hey harumi haaaaaaaaaaaaaaaalaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa teeeeeeeeeeeeel to meeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeee hala heeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeey harumiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii teeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeel to meeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeee hum haaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaarumiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii hala teeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeel to meeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeee

heeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeey harumiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii

teeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeel to meeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeee me me me me me

this my delema

ma ma my delema

maybe every body is ded every body is mother foker yes its true i like that i think its perfect idea ma ma ma my delemaaaaaaaaaaaaaaaa

its ok u kill your soul im going to university yesterdey

i kill u

but not todey

not todey

maby to night

__________________________________________________________

نگاه هایی بر این صفحه وجود داره شاید این آخرین پست باشد خدارو کی دیده ؟ شاید همیشه فقط داشتم این پست را می نوشتم شاید هر پست بخشی از این پست بوده شاید دیگر این پایانی باشد یا آغازی بر یک پایان برای هجرت به سرزمین مجازی دیگری که هیچ کس جز خودت و آن خیر محض آگوستین نداند کجاست بعد باز می نویسی حسین گفت از خبرگزاری هنر اومدم بیرون گفتم یعنی بیکاری ؟ لبخندی زد زل زد تو چشمام گفت ... من در یک تحریریه را می بندم و چند ثانیه بعد در تحریریه دیگری را باز می کنم بعدش خندید و رفت به سمت غروب خورشید موزیک پاپیون از جایی به گوش می رسید من دستم تو جیبم بود مثل همیشه این اخرین کلماته در و زمین می گردید

فلانی . کولی . یسنا . قاصدک  . آتمن . پویا . هیچی . سایه . شهرزاد . کبوتر . سجاد ریش قرمز . مهسا یعنی مثل ماه . روانی . دیگه کی می مونه ؟

دوست داشتم از هرکدومتون یه جمله بزارم بعنوان حسن ختام یه بار تو یه وبلاگ دیدم ولی حسش نیست

همه می میریم / غبار زمان بر همه چیز سایه می افکند چه لفظ قلم فکر کن ؟

این وبلاگ همین جا به کار خودش پایان نمی دهد چون پایانی در کار نیست فقط نویسنده دیگر نمی نویسد البته در اینجا

در جای دیگر می نویسد جایی که ... شاید جامو پیدا کنی خدارو کی دیده ؟

شاید بتونی یه شباهتهایی پیدا کنی شاید من انکار کنم نه من هیچوقت دروغ نمیگم چرا باید اینکارو کنم اگه پیدام کردی این جایزه توئه ! من بین میلیونها وبلاگ گم میشم وتو هم فراموش می کنی

فراموش می کنی

 مثل مرگ یک دوست یا پدر یا ... معشوقه ؟

 هه معشوقه فکر کن اونم منی که لفظ حلال از حرام نشناسم ؟

خب

با هر کلمه دارم به پایان نزدیک تر میشم

دوستت داشتم و زمین می گردید ...

برادر یا خواهری خواهی داشت که هرگز نخواهی شناخت نخواهی دید چون تو یک کلبه در برهوت مجاز آباد بی دروازه ای سالها بعد اگر یک دانشمند تو را صورت عینی ببخشه شاید یک روز یه وبلاگ دیگه خودشو بندازه تو بغلت و بگه وزمگ " مخفف و زمین می گردید " من برادر " یا خواهر " گمشده تو ام پدر حرومی ما مارا از هم جدا کرد ما مادر نداشتیم اما پدر داشتیم او مارو خلق کرد او تک جنسیتی بود پس بیا برقصیم برادر در این مجاز آباد بی دروازه شاید که از  ما      

چیزی در حرکت دوار این همه 

آخرین عبارتی که تایپ خوهد شد اینجا چه خواد بود ؟

سکوت ؟ هبوط ؟ جهود ؟ شهود ؟ آزادی ؟ سیاست ؟ کلمه ؟ خدا ؟ انسان ؟ تاریخ ؟ قدیس ؟ اندام ؟ کی بورد ؟ راستی آخرش نفهمیدیم کی بورد ؟ دوروتی دیمیتری انزو اسکیمو هربرت متیو مقداد سلمان گونزالس آلخاندرو از همتون متشکرم بچه ها بگذار مرا اسکیزوفرنر بدانند اما شما جملگی وجود داشتید هر چند ذهنی اما ذهن مگر چیزی به جز من بود ؟ 

اکنون زمان رفتن فرا رسیده من به سوی ناکجا آبادی دیگر و شما به سمت هرجا دلتان بخواهد سرشار از تمنا و آرزوهایی که روزی بهشان خواهید رسید یا هرگز نخواهید رسید برای کی مهمه ؟ نزدیکترین دوستانتان ؟ مرد و زنی که شما را در شبی پر هوس بر این سیاره  رنج پرتاب کردند ؟ خواهر برادر ؟ همکار ؟ من ؟ برای کی اهمیت داره ؟ خدایی که نمیبینمش ؟ برای که ؟ وجود

بهتون سر می زنم شما هم می تونین اینجا جواب بدین هه چقدر مسخره میشه ولی خب روش بهتری سراغ ندارم بالاخره که چی ؟ هوم ؟ آخرش که چی ؟ شماها همتون زندگی خودتان را خواهید کرد رشد خواهید کرد پر از مشغله های جورواجور که اولویت صدهزارمش هم دیدن وزمین می گردید نخواهد بود ... شاید همتون برید و سالی یکبار هم نیایید حتی وبلاگهاتون و ببینید که روزگاری چه وجودی داشتید ... خیلی ها رو میشناختم اینجوری  شدن بعید می دونم شماها هم ازین قاعده مستثنی باشید می تونین واسه تیریپ هم شده ماهی یه پست بزارین ولی خودتونم می دونین دیگه اونی نمیشه که بوده شما رو هم غبار زمان خواهد برد در شبی مهتابی یا روزی آفتابی یا عصری دلگیر یا غروبی دلنواز همه اینها به شرایط بستگی داره خوشحالی و غم شما بیشتر به پول بستگی داره و مسائل مادی ناراحت نشید این یه چیز طبیعیه ولی آیا چون طبیعیه خوبه  ؟ خوب بد کی دقیقا می دونه ماهیت این ۲ را ؟

سرانجام به سرمنزل مقصود رسیدیم

اینو تو فیلم توازن یکی از رهبران جدید دنیا میگه

خیلی این جمله رو دوست دارم

سرانجام

به سرمنزل مقصود رسیدیم

سرانجام

این کلمه لیاقت آخرین بودن را دارد

پس

سرانجام

 

یا علی مدد ی

ی : یا علی مدد ؟

یا علی مدد : بله ی ؟

ی : می تونم یه چیزی بگم ؟ اگه اشکالی نداره ؟

یاعلی مدد : معلومه ی راحت باش

ی : یاعلی مدد من .. تورو ...

یاعلی مدد : من و .... ؟؟؟

ی : من همیشه تورو .... خب الان کمی معذبم آخه این جمله کمی دستمالی و کلیشه ای شه شاید تو شک کنی ولی من همیشه تورو .... د و س ت د ا ش ت م

بله بچه ها آخر داستان ما با یه اتفاق رمانتیک تموم شد ی که همیشه یک / بین اون و عشقش فاصله انداخته بود بالاخره یه روز اون اسلش لعنتی و شکوند و بی واسطه به معشوقش گفت ... من اینجام ... من افتادم ولی هنوز اینجام ... هنوز ... هستم

بسه دیگه                    


Viewing all articles
Browse latest Browse all 10

Latest Images

Trending Articles





Latest Images